اعتقادات هانری کربن راجع به اسلام و تشیّع
بسم اللَه الرَّحمن الرَّحیم
کربن معتقد بود که در دنیا یگانه مذهب زنده و اصیل که نمرده است مذهب شیعه است؛ چون قائل بوجود امام حیّ و زنده است و اساس اعتقاد خود را بر این مبنی میگذارد، و با اتّکاء و اعتماد به حضرت مهدی قائم آل محمّد: محمّد بن الحسن العسکریّ پیوسته زنده است.
چون کلیمیان دینشان با فوت حضرت موسی مُرد؛ و عیسویان با عروج حضرت عیسی، و سائر طبقات مسلمانان با رحلت حضرت محمّد؛ ولی شیعه زمامدار و امام و صاحب ولایت خود را که متّصل بعالم معنی و الهامات آسمانیست زنده میداند؛ و این مذهب شیعه، فقط زنده است.
کربن خود بتشیّع بسیار نزدیک بود؛[1] و در اثر برخورد و مصاحبت با علاّمه و آشنائی به این حقائق بالاخصّ اصالت اعتقاد بحضرت مهدی دگرگونی شدید در او پیدا شده بود.
علاّمه میفرمودند: غالباً دعاهای «صحیفة مهدویّه» را میخواند و گریه میکرد.
آشنائی و مصاحبههای کربن با علاّمة طباطبائی از سال یکهزار و سیصد و هفتاد و هشت هجریّة قمریّه شروع شد، و متجاوز از بیست سال ادامه پیدا کرد.
این حقیر در روز جمعه 18 شعبان المعظّم یکهزار و سیصد و نود و نه هجریّة قمریّه که بخدمت استاد علاّمه در مشهد مقدّس رسیدم و در آنروز راجع به کربن نیز مذاکراتی شد؛ اینجانب فرمایشات ایشان را ضبط و فعلاً برای خوانندگان گرامی در اینجا میآورم:
علاّمه فرمودند:
مسیو هانری کُربن استاد شیعه شناس دانشگاه سوربُن؛[2] قریب یکی دو ماه است که فوت کرده است؛ و مجالس عدیدهای راجع به تحقیق مذهب شیعه با ما داشت.
مرد سلیم النّفس و منصفی بود. او معتقد بود که در میان تمام مذاهب عالم، فقط مذهب شیعه است که مذهبی پویا و متحرّک و زنده است، و بقیّة مذاهب بدون استثناء عمر خود را سپری کردهاند، و حالت ترقّب و تکامل را ندارند.
کلیمیان قائل به امام و ولیّ زندهای نیستند (و همچنین مسیحیان و زردشتیان) و اتّکاء به مبدأ حیاتی ندارند و بواسطة عمل به تورات و إنجیل و زَنْد و أوِستا، اکتفا نموده و تکامل خود را فقط در این محدوده جستجو میکنند. و همچنین تمام فرَق اهل تسنّن که فقط تکامل خود را در سایة قرآن و سنّت نبوی میدانند.
امّا شیعه، دین حرکت و زندگی است. چون معتقد است که حتماً باید امام و رهبر امّت زنده باشد، و تکامل انسان فقط به وصول بمقام مقدّس او حاصل میشود؛ و لذا برای این منظور از هیچ حرکت و پویائی و عشق دریغ نمیکند.
میفرمودند: روزی به کربن گفتم: در دین مقدّس اسلام تمام زمینها و مکانها بدون استثناء محلّ عبادت است. اگر فردی بخواهد نماز بخواند یا قرآن بخواند یا سجده کند یا دعا کند، در هر جا که هست میتواند این اعمال را انجام دهد؛ و رسول الله فرموده است: جُعِلَتْ لِیَ الاْرْضُ مَسْجِدًا وَ طَهُورًا. ولی در دین مسیح چنین نیست؛ عبادت فقط باید در کلیسا انجام گیرد و در موقع معیّن؛ عبادت در غیر کلیسا باطل است.
بنابراین، اگر فردی از مسیحیان در وقتی از اوقات حالی پیدا کرد، مثلاً در نیمه شب در خوابگاه منزل خود، و خواست خدا را بخواند چه کند؟
او باید صبر کند تا روز یکشنبه، کلیسا را چون باز کنند، بیاید در آنجا و برای دعا در آنجا حضور بهمرساند؟! این معنی قطع رابطة بنده است با خدا.
کربن در پاسخ گفت: بلی، این اشکال در مذهب مسیح هست؛ والحمدللّه دین اسلام در تمام ازمنه و امکنه و حالات، رابطة مخلوق را با خالق خود محفوظ داشته است.
و فرمودند: اگر در دین مقدّس اسلام انسان حاجتمند حالی پیدا کند، طبق همان حال و حاجت، خدا را میخواند؛ چون خدا اسماء حُسنائی دارد چون غفور و رحیم و رازق و منتقم و غیرها، و انسان طبق خواست و حاجت خود، هر یک از این اسماء را مناسب ببیند؛ خدا را بدان اسم و صفت یاد میکند.
مثلاً اگر بخواهد خدا او را بیامرزد و از گناهش درگذرد، باید از اسم غَفور و غَفّار و غافِرُ الذَّنْب استفاده کند.
امّا در دین مسیح، خدا اسماء حُسنی ندارد؛ فقط لفظ خُدا و إله و أبْ برای اوست، بنابراین اگر شما مثلاً حالی پیدا کردید! و خواستید خدا را بخوانید و مناجات کنید، و او را با اسماء و صفاتش یاد کنید! و با اسم خاصّی از او حاجت خود را بطلبید! چه خواهید کرد؟
در پاسخ گفت: من در مناجاتهای خود، «صحیفة مهدویّه» علیه السّلام را میخوانم.
علاّمه میفرمودند: کربن کِراراً «صحیفة سجّادیّه» علیه السّلام را میخواند، و گریه میکرد.
-------------------------
[1] ـ در مجلّة «جوانان امروز» مورّخة 24 آبان 1361 (شمارة 821) که ویژه نامة سالگشت رحلت علاّمة طباطبائی است، در ص 52، ضمن مصاحبه با فرزند ارشد ایشان: آقا سیّد عبدالباقی حَفَظهُ الله، مطلبی را از آقا سیّد عبدالباقی بمناسبت هانری کربن آوردهاست که ایشان از مرحوم علاّمه نقل کردهاند و ما در اینجا میآوریم:
یک روز بدون اینکه ما سؤالی از پدر کرده باشیم رو به ما کرد و با بشاشت و نشاط خاصّی گفت: این پروفسور کربن به اسلام مؤمن شده ولی رویش نمیشود که ایمانش را بر زبان بیاورد! چند صباحی از این گفتة پدر گذشت و یک روز پروفسور کربن در یک کنفرانس در خارج، سخنرانی جنجالی کرد و دربارة امام زمان عجَّل اللهُ تعالَی فرجَه سخنان پرشوری ایراد کرد و ضمن آن گفت که: «من بخاطر بحث دربارة اسلام و رسیدن به این حقائق، نزدیک بود پست تحقیقی خودم را از دست بدهم، یعنی کلیسا مرا از این پست خلع کند.» پدر وقتی از این موضوع مطّلع شد، بسیار مسرور و مشعوف شد و گفت: نگفتم این پروفسور کربن مؤمن به اسلام شده ولی رویش نمیشود که صریحاً اعتراف کند؟!
Henry Corbin professeur[۲ ب l¨ Ecole des Houtes Etudes (Sorbonne) ـ